نذری که رنگ آزادی گرفت

نذری که رنگ آزادی گرفت
ماجرایی که از دل نگرانی‌های یک خانواده تبریزی آغاز شد؛ جایی که پدربزرگی مهربان در اوج بی‌تابی برای شفای نوه بیمار خود نذر کرد اگر کودک از مرگ نجات یابد، او نیز دست انسانی گرفتار را بگیرد. با بازگشت سلامتی نوزاد هفت‌ماهه، این عهد رنگ عمل گرفت و به آزادی یک زندانی جرایم غیرعمد انجامید؛ روایتی تأثیرگذار از پیوند ایمان، مهربانی و احیای دوباره امید در دو خانواده.

به گزارش روابط عمومی ستاد مردمی دیه کشور، در روزهایی که اضطراب و نگرانی همچون ابری تیره بر فراز خانواده‌ای تبریزی سایه انداخته بود، مردی سالخورده اما استوار، در سکوت راهروهای بیمارستان قدم می‌زد و نگاهش روی در اتاقی ثابت مانده بود که نوه هفت‌ماهه‌اش پشت آن برای جان خود می‌جنگید. در آن ساعات سنگین، هیچ‌چیز برای او مهم‌تر از لبخند دوباره این کودک کوچک نبود؛ کودکی که ناگهان با مشکلی حاد در روده، رهسپار بیمارستان شده و همه اعضای خانواده را در شوک فرو برده بود.

لحظه‌هایی که زمان ایستاد

پدربزرگ از روزهایی می‌گوید که هر ثانیه‌اش با ترس و دعا می‌گذشت:«تمام طول راهروهای بیمارستان را قدم می‌زدم. وقتی بی‌تابی دخترم را می‌دیدم که چگونه چشم‌به‌راه خبری از پزشکان بود، احساس می‌کردم سنگینی تمام دنیا روی شانه‌هایم افتاده است. آدم در چنین لحظاتی تازه می‌فهمد که چقدر ناتوان است

او ادامه می‌دهد: «وقتی از همه‌جا ناامید شدیم و فقط به عنایت خدا چشم داشتیم، همان‌جا با خودم عهد کردم؛ نذر کردم اگر خدا این فرزند معصوم را دوباره سلامت به آغوش خانواده برگرداند، من هم در حد توانم دست یک انسان گرفتار را بگیرم. با خود گفتم اگر کودکم نجات یابد، من هم یک زندگی را نجات می‌دهم

بازگشت زندگی به چشمان خانواده

روز موعود فرا رسید؛ پزشکی که روزها خانواده را با جمله «صبر کنید» روبه‌رو کرده بود، این‌بار با چهره‌ای آرام وارد اتاق شد و گفت: «حال کودک رو به بهبود است. عمل مؤثر بوده و وضعیت پایدار است.» همان لحظه اشک شوق در چشمان مادر و پدر کودک حلقه زد و لبخند محوی بر چهره پدربزرگ نشست.

انگار این خانه دوباره جان گرفته بود.

چند روز بعد کودک، سبک و آرام، از بیمارستان مرخص شد. خانواده در کنار هم نفس راحتی کشیدند، اما پدربزرگ هنوز نذری را در دل داشت که باید وفا می‌کرد.

با گذشت مدت کوتاهی، او با آرامش و اطمینانی که از دلش می‌جوشید، به دختر و دامادش گفت که قصد دارد نذرش را ادا کند و برای آزادی یک زندانی جرائم غیرعمد قدم بردارد.

او لحظه‌ای را که موضوع را با خانواده در میان گذاشت چنین روایت می‌کند:

«وقتی گفتم می‌خواهم نذرم را انجام دهم، دخترم از خوشحالی گریه کرد. همه‌مان احساس می‌کردیم این کار یک جور تشکر از خداوند است. ما معجزه سلامت نوه‌ام را دیده بودیم و می‌خواستیم نور این لطف را به زندگی انسانی دیگر هم بتابانیم

حضور در ستاد دیه آذربایجان‌شرقی

پدربزرگ تبریزی با حضور در ستاد دیه آذربایجان شرقی، مبلغ لازم برای آزادی یک زندانی جرایم غیرعمد را تقبل کرد؛ زندانی‌ای که بر اثر مشکلات مالی و بدهکاری‌های غیرعمد زندانی شده بود و چشم‌به‌راه کمک خیرین بود. با این کار نه‌تنها او یک قدم برای آزادی یک فرد برداشت، بلکه خانواده آن زندانی نیز نفس تازه‌ای کشیدند؛ مادری که چشم‌انتظار بازگشت همسرش بود و فرزندانی که امیدشان روزبه‌روز کمرنگ‌تر می‌شد.

وضعیت آزادی زندانیان در استان

در همین بازدید، رسول تقی‌پور، مدیر ستاد دیه آذربایجان‌شرقی، گزارشی از عملکرد سال‌جاری ارائه داد. او اعلام کرد:«از ابتدای سال تاکنون ۳۶۰ زندانی جرائم غیرعمد با کمک خیرین و مردم نوع‌دوست استان آزاد شده‌اند

او در توضیح هزینه‌های آزادی افزود: «میانگین پرداختی برای آزادی زندانیان نسبت به سال گذشته افزایش یافته و بیشترین مبلغ پرداختی در سال‌جاری ۵۳۰ میلیون تومان برای آزادی یکی از مددجویان بوده است».

تقی‌پور همچنین با اشاره به مشارکت مردمی گفت:«در سال گذشته مجموع کمک‌های ویژه برای آزادی زندانیان ۶۲ میلیارد تومان بود و این رقم در سال جاری تاکنون به ۴۲ میلیارد تومان رسیده است».

داستانی از ایمان، امید و انسانیت

ماجرای پدربزرگ تبریزی، نمونه‌ای زنده از پیوند عمیق میان انسانیت و ایمان است. جایی که شفای یک کودک، نه فقط اشک شوقی بر چشم خانواده نشاند، بلکه در زندان‌های استان نیز چراغی روشن کرد؛ چراغ امید برای فردی که شاید ماه‌ها یا سال‌ها در انتظار روزنه‌ای از رهایی بود..

در جهانی که گاه سختی‌ها انسان‌ها را از هم دور می‌کند، چنین روایت‌هایی ثابت می‌کند که هنوز چهره مهربانی در کنار ما زنده است؛ اینکه یک نذر کوچک، می‌تواند دریچه‌ای بزرگ به سوی زندگی دوباره یک انسان باشد.

این داستان، نشانه‌ای است از اینکه خیر جمعی، حلقه‌ای است که دل‌ها را به هم پیوند می‌زند و شفای یک کودک می‌تواند به آزادی انسانی دیگر گره بخورد.

۱۶ آذر ۱۴۰۴
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید