امضائی به قیمت اضمحلال یک خانواده

امضائی به قیمت اضمحلال یک خانواده
پشت میله‌های زندان تبریز، زنانی نشسته‌اند که نه تاجر بوده‌اند و نه اهل معامله؛ تنها گناهشان، امضای چک‌هایی است که از روی ناآگاهی و گاهی نیز برای اثبات محبت به شریک زندگی ثبت شده است.

به گزارش روابط عمومی ستاد مردمی دیه کشور، از لحظه‌ای که زنی، بی‌صدا و با لبخند و اندکی تردید، کنار همسرش می‌نشیند و برگه‌ای را امضاء می‌کند، برگه‌ای که قرار است فقط کمک کوچکی به مرد زندگی‌اش باشد، گاهی سرآغازی می‌شود برای فصلی که هرگز تصورش را نکرده بود.

در استان و ستاد مردمی دیه آذربایجان‌شرقی، پرونده‌هایی ثبت شده که همه‌شان حکایت اعتمادهایی بی‌پاسخ‌اند؛ زنانی که نه تاجر بودند، نه اهل ریسک اقتصادی. خانه‌دارانی که به اصرار همسر دسته‌چکی به نام خود گرفتند تا در مشکلات مالی «یار» باشند. اما وقتی موعد چک‌ها رسید و پولی برای پرداخت نبود، قانون دیگر مهربان نبود، چک به نام زن بود و زندان در انتظارش.

مدیر ستاد دیه استان، رسول تقی‌پور، در این باره به خبرنگار فارس می‌گوید: یکی از دغدغه‌های جدی ما همین است. خانم‌هایی داریم که هیچ اطلاعی از معاملات ندارند، فقط به خاطر اعتماد به همسر، دسته‌چک گرفته‌اند و حالا پشت میله‌ها هستند. در همین یک ماه گذشته، پنج پرونده با همین موضوع داشتیم.

وی با تأکید بر لزوم دقت بیشتر بانک‌ها می‌افزاید: بانک‌ها باید هنگام ارائه دسته‌چک سخت‌گیرانه‌تر عمل کنند. متأسفانه برخی خانم‌ها نمی‌دانند چک یعنی تعهد، یعنی مسؤولیت. وقتی چک برگشت بخورد، قانون صادرکننده را مسؤول می‌داند، نه کسی که واقعاً از آن سود برده است.

تقی‌پور ادامه می‌دهد: از ابتدای امسال تاکنون، ۱۷ زندانی زن از زندان‌های استان آزاد کرده‌ایم؛ نیمی از آن‌ها به‌خاطر همین ماجراها در زندان بودند.

از نگاه قانون، چک فقط یک امضاست. نه عشق می‌فهمد، نه نیت خیر. مطابق قانون جدید صدور چک، صادرکننده یعنی کسی که چک را امضاء کرده، مسؤول پرداخت وجه است. حتی اگر چک به درخواست همسر صادر شده باشد یا وجه آن در جیب دیگری رفته باشد، قانون تنها به امضاء نگاه می‌کند. همین بی‌توجهی به جزئیات باعث شده زنانی که درگیر طلاق، اختلاف یا حتی جدایی هستند، با بدهی‌های میلیونی و حکم حبس روبه‌رو شوند.

زن جوانی که متولد ۱۳۷۰ است و حالا زندانی، آرام می‌گوید: همسرم چک برگشتی داشت. گفت به نام تو دسته‌ چک بگیرم تا کارها راه بیفتد. من هم اعتماد کردم، فکر می‌کردم دارم کمک می‌کنم اما در نهایت نه‌تنها مشکلاتش حل نشد، بلکه من وارد زندان شدم. او بیرون بود، من در زندان و بچه‌ام بی‌پناه.

چشمانش پر از اشک می‌شود وقتی می‌افزاید: هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم محبت می‌تواند روزی این‌طور تاوان داشته باشد.

مادر جوان دیگری که داستانش بغض هر مادری را می‌شکند، چنین تعریف می‌کند: همسرم آهن‌فروش بود و به برادرش چک داده بود. وقتی نتوانست در مهلت مقرر چک را تسویه کند، برادر شوهرم از او شکایت کرد و همسرم رفت زندان.

وی ادامه می‌دهد: من برای اینکه او آزاد شود و پیش بچه‌ها برگردد، به برادر شوهرم چک دادم تا رضایت بدهد. گفتم بگذار آزاد شود، ما بدهی‌ تو را صاف می‌کنیم. ولی همسرم نه‌تنها بدهی را نداد، بلکه بعدش از من جدا شد. برای اینکه حضانت دو تا بچه‌ام پیش خودم بماند، مهریه‌ام را بخشیدم. حالا خودم به‌خاطر همان چک زندانی‌ام و بچه‌هایم با پدر و مادرم زندگی می‌کنند.

صدایش می‌لرزد وقتی از کودکانش می‌گوید: بچه بزرگم تازه مدرسه می‌رود، هر بار که می‌آید ملاقات، می‌پرسد: «مامان کی برمی‌گردی خونه؟» جوابی ندارم برایش.

یک امضا، یک هشدار

این روزها پشت دیوارهای سرد زندان، زنانی نشسته‌اند که تنها گناهشان اعتماد بوده است. دسته‌چکی که قرار بود ابزار کمک باشد، حالا سندی است برای حبس.

کارشناسان امور حقوقی معتقدند که آگاهی و آموزش حقوقی زنان باید جدی گرفته شود. نه برای بی‌اعتمادی در خانواده، بلکه برای حفاظت از خودشان.

شاید وقت آن رسیده است که پیش از هر امضاء، هر برگ چک، هر قولی، مکث کنیم؛ چون گاهی یک امضاء، می‌تواند مرز میان آزادی و اسارت باشد.

از لحظه‌ای که زنی، بی‌صدا و با لبخند و اندکی تردید، کنار همسرش می‌نشیند و برگه‌ای را امضاء می‌کند، برگه‌ای که قرار است فقط کمک کوچکی به مرد زندگی‌اش باشد، گاهی سرآغازی می‌شود برای فصلی که هرگز تصورش را نکرده بود. در استان ستاد دیه آذربایجان‌شرقی، پرونده‌هایی ثبت شده که همه‌شان حکایت اعتمادهایی بی‌پاسخ‌اند؛ زنانی که نه تاجر بودند، نه اهل ریسک اقتصادی. خانه‌دارانی که به اصرار همسر، دسته‌چکی به نام خود گرفتند تا در مشکلات مالی «یار» باشند. اما وقتی موعد چک‌ها رسید و پولی برای پرداخت نبود، قانون دیگر مهربان نبود: چک به نام زن بود و زندان در انتظارش.

زن جوانی، متولد ۱۳۷۰ آرام می‌گوید: «همسرم چک برگشتی داشت. گفت به نام تو دسته‌چک بگیرم تا کارها راه بیفتد. من هم اعتماد کردم، فکر می‌کردم دارم کمک می‌کنم… اما در نهایت نه‌تنها مشکلاتش حل نشد، بلکه من وارد زندان شدم. او بیرون بود، من در زندان و بچه‌ام بی‌پناه…»

چشمانش پر از اشک می‌شود وقتی می‌افزاید: «هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم محبت می‌تواند روزی این‌طور تاوان داشته باشد

یک امضا، یک هشدار

این روزها پشت دیوارهای سرد زندان، زنانی نشسته‌اند که تنها گناهشان اعتماد بوده است. دسته‌چکی که قرار بود ابزار کمک باشد، حالا سندی است برای حبس. مدیران ستاد دیه می‌گویند آگاهی و آموزش حقوقی زنان باید جدی گرفته شود. نه برای بی‌اعتمادی در خانواده، بلکه برای حفاظت از خودشان.

شاید وقت آن رسیده است که پیش از هر امضاء، هر برگ چک، هر قولی، کمی مکث کنیم؛ چون گاهی یک امضاء، می‌تواند مرز میان آزادی و اسارت باشد.

رضا اکبری، کارشناس اجتماعی هشدار می‌دهد که حبس زنان به دلیل صدور چک، تبعات گسترده‌ای فراتر از مسائل مالی دارد و تأثیر مستقیمی بر خانواده و فرزندان می‌گذارد.

وی معتقد است: وقتی مادر خانواده وارد زندان می‌شود، نظم و سلامت روان کودکان و کل خانواده مختل می‌شود. این زنان نه تنها پشت میله‌ها، بلکه زندگی و آینده خانواده‌شان نیز آسیب می‌بیند.

کامران جلالی جامعه‌شناس نیز بر این نکته تأکید می‌کند: ورود زنان خانه‌دار با بدهی‌های کلان، باعث افزایش فشار مالی و اجتماعی بر خانواده‌ها می‌شود.

به گفته یک کارشناس، راهکار کوتاه‌مدت برای حل مشکل، آموزش زنان در زمینه ابزارهای مالی و مشاوره قبل از امضاء است، اما راهکار بلندمدت شامل اصلاح قوانین و کنترل دقیق‌تر بانک‌ها در صدور چک خواهد بود.

در میان دیوارهای سرد زندان، زنانی حضور دارند که جرمشان تنها «اعتماد» بوده است. آن‌ها قربانیان نظامی هستند که هنوز تفاوت میان نیت خیر و مسؤولیت قانونی را به‌درستی نمی‌شناسد. کارشناسان می‌گویند راه نجات، نه در بی‌اعتمادی، بلکه در آگاهی حقوقی، آموزش مالی و نظارت دقیق‌تر بانک‌هاست.

پیش از هر امضاء، هر برگ چک، باید دانست که قانون تنها امضاء را می‌بیند، نه نیت را و گاهی همین یک امضاء می‌تواند سرنوشت یک خانواده را تغییر دهد.

۵ آبان ۱۴۰۴
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید