همین حالا که خبر زیر را خواندم، به دلم
افتاد من هم وصیت کنم تا پس از مرگم، هزینه مراسم ترحیم را صرف آزادی زندانیان
کنند. احساس کردم نفس راحتی که خانواده یک زندانی آزاد شده بکشد و طلب آمرزشی که
پس از آن برایم بکند، از هر خیرات و دعایی، اثرگذارتر خواهد بود و بیش از هرچیزی
رحمت و مغفرت خداوند را به سمتم جلب میکند.
خبر این است: «به گفته مدیر نمایندگی
ستاد دیه آذربایجانشرقی، چند سالی است که خانوادههای مرحومان هزینه مهمانی را به
آزادی زندانیان اختصاص میدهند. به طوری که در سال گذشته ۲۹۲۶ خانواده به ستاد دیه مراجعه کرده و کل هزینه مجلس را به
آزادی زندانیان اختصاص دادهاند».
راستی! اصلا چرا چنین کار خیر نجاتبخشی
را تا پس از مرگم به تاخیر بیندازم؟ چرا همین حالا که زندهام، زمینه بازگشت افراد
به آغوش خانوادههایشان را فراهم نکنم؟ چرا تا هستم و نفس میکشم، با بذل مالم،
چشم یک خانواده را روشن نکنم و نور امید در دلشان نتابانم؟ من اکنون در مزرعه دنیا
هستم. همان جا که وقتی خودت دانهای میکاری، اجری که میبری، بسیار بیشتر از آن
است که پس از تو یک خرمن برایت خیرات کنند.
هممیهنان آذربایجانی! چه سنت خوبی را
ترویج کرده اید. درگذشتگانتان آمرزیده، زندانهایتان خالی، مالتان پربرکت و
عمرتان دراز باد!
انتهای پیام /