به گزارش خبرنگار قضایی خبرگزاری ایرنا،
سرنوشتی به مبهمی آبی روان که نامعلوم میگذرد؛ انتظاری به سرگردانی موجهای بیحاصل،
نگاههایی حلقه زده بر در و باروی بلندی به نام زندان که کی کسی از پشت این در به دیدنش
میآید.
مادری که تا نام دخترش را میآورد، اشکهایش امانش را میبرد؛ زنی که ترس
از رفتن همسر و به هم خوردن زندگی زناشوییاش دارد و دختری که خود را با کتاب سرگرم
میکند تا از پشت کتابهایش بتواند فریاد بکشد این کتاب حتی میتواند به زبان خارجی
هم باشد.
یکی در آشپزخانه خود را سرگرم میکند و همه خیالهای خود را به دست بخاری
میسپارد که از دیگ غذا بیرون میزند؛ یکی خود را در کلاسهای نهضت سوادآموزی تا شاید
از این طریق خودشناسی بیاموزد و آن دیگری با نقاشی و کشیدن عکسهایی زیبا و تصویرهایی
از رهایی. راستی رهایی چند قدم با آنها فاصله دارد خصوصا آنهایی که به جرم قتل در
زندان نسوان شهرری هستند؟
در ادامه سلسله بازدیدها از زندان های استان تهران این بار قدم بر زندان
شهر ری میگذارم تا برای سومین بار در این فضا قرار بگیرم. با عکاس همراهم به سمت ندامتگاه
نسوان شهرری میرویم راننده به طور دقیق محل زندان را نمیشناسد با جستجویی ساده در
اینترنت، آدرس را پیدا میکنیم، جاده قرچک و دوربرگردانی که نگاهت را به سمت زندان
زنان برمیگرداند. اگرچه دوبار قبلا به همراه بنیاد تعاون زندانیان از این ندامتگاه
بازدید کردهام اما گویی برای نخستین بار است میخواهم به زندان زنان بروم.
از مسافت زیاد راه و خستگی آن که بگذریم، در آبی و سفید رنگ زندان توجهت
را به خود جلب میکند اگر چه در بسیار بلند و جنس آن ضخیم است اما رنگهای آبی و سفید
آن، زندگی و امید به آینده همراه با آرامش را در ذهن تداعی میکند. با این امید وارد
محوطه میشوی که نیمه بالای در که شبیه میلههای زندان است، همه این تصویرهای زیبا
را از ذهنت پاک میکند.
کاش میشد در همان تفسیر رنگ آبی که رنگ دریا و آسمان است و رنگ سفید که
رنگ صلح و آرامش است زندگی کرد و به بلندی در جنس ضخیم آن و بارویی با برجهای دیدهبانی
که فکر فرار را هم از سرت میپراند، نیندیشید.
از آنجا که هماهنگیها از قبل با اداره کل زندانهای استان تهران انجام
شده بود، با استقبال خوبی مواجه و به همراه یکی از مسئولان زندان وارد محوطه ندامتگاه
میشویم. اگرچه این بانوی بزرگوار طبق وظیفهاش پا به پای ما میآمد تا از جایی که
نباید تصویربرداری و با کسی که نباید مصاحبه نکنیم اما این در وجود و ذات خبرنگار است
که پاسخی برای چراهای شکل گرفته در ذهنش بیابد و همین تا حدودی موجب اختلاف نظر ما
شده بود.
زندان زنان شهرری از سال 90، پس از سیاستهای سازمان زندانها و اقدامات
تامینی و تربیتی کشور و قوه قضاییه مبنی بر مستقر شدن زندانیان زن در یک جا، آغاز به
کار کرد. البته تعداد محدودی زندانیان امنیتی زن در اوین و رجایی شهر هستند.
اینجا قبل از سال 90 مرکز نگهداری معتادان بود اما امروز ویژه زنان است
و متهمان و محکومان از همه نوع جرایم (جز تعدادی جرایم امنیتی) در این زندان به سر
میبرند.
مددجو با ورود به زندان نسوان شهرری، پس از انجام کار پذیرش، تشخیص هویت
و انگشتنگاری، توسط پزشک معاینه میشود. موارد بیماری به ویژه دیابت در پرونده شخصیت
مددجو ثبت میشود که به گفته معاون فرهنگی زندان زنان شهرری یک مددجو با پنج میلیون
بدهی وارد این زندان شد که یک بیمار دیالیزی بود و خوشبختانه با کمک خیرین و با همت
ستاد دیه در کمتر از 10 روز بدهی مالی او پرداخت و آزاد شد.
انتها پیام/