مجله سرنخ (همشهری) – جعفر پاکزاد: پروندههایی که روی میز ستاد دیهی کشور قرار میگیرد زندگی یک زندانی را روایت میکنند. مددجویانی که در حادثهای ناخواسته به دردسرافتاده وحالا به جای اینکه درکنار خانوادهاشان باشند روزگارشان را آن طرف دیوارهای زندان میگذرانند و امیدوار هستند که روزی دستی گرهی مشکلات آنها را باز کند. در یک ماه گذشته ستاد دیهی کشور رسیدگی به پروندههای زیادی را آغاز کرده تا با کمک خیرین بتواند زندانیان این پروندهها را بار دیگر به آغوش خانوادههایشان بازگرداند.
نوروز تلخ
خیلی از آدمها تلاش میکنند با کار بیشتر درآمد بیشتری داشته باشند و از این طریق شرایط زندگی را برای خانوادهاشان بهتر کنند اما همین تلاش بیشتر ممکن است اتفاقی ناخواسته را برایشان رقم بزند. مثل ماجرایی که برای آقا رجب 52ساله رخ داد. او بعد از سالها خدمت در نظام وقتی در دوران بازنشستگی تصمیم گرفت وارد کار جدیدی شود گرفتار حادثهای شد که وی را پشت میلههای زندان کشاند. اما این اتفاق چطور رخ داد؟
ماجرا برمیگردد به اسفندماه سال 92 که همه در تب وتاب عید نوروز بودند وخیلی از خانوادهها قصد داشتند برای سال جدید دستی به نمای خانههایشان بکشند. این فرصت خوبی بود تا رجب که تجربهای در این زمینه داشت تصمیم بگیرد کار سنگنمای خانهی یکی از اقوام دورشان را که قرار بود دخترش با پسر آقارجب زیر یک سقف زندگی مشترکشان را آغاز کنند، به عهده بگیرد.
به این ترتیب بود که آقا رجب کار را شروع کرد و برای اینکه دست تنها نباشد، جوانی به نام هادی را که کارگری روزمرد بود استخدام کرد تا کمک دستش باشد. اما کار به روز دوم نکشید و درهمان ساعات اولیهی اولین روز کار تختهی چوبی داربستی که هادی روی آن قرار داشت شکست وکارگرجوان از ارتفاعی 9 متری سقوط کرد.
هادی پس از سقوط به شدت با میلههای فلزی داربست برخورد کرد و از ناحیه کمر دچار شکستگی شد. رجب او را به بیمارستان منتقل کرد و پزشکان برای بهبود وضعیت او تلاش کردند اما شدت آسیب دیدگی هادی به حدی زیاد بود که او را برای همیشه خانهنشین کرد.
هرچند هادی وخانوادهاش ماجرا را بیشتر یک اتفاق ناخواسته میدانستند اما بعد ازمدتی هزینههای سنگین درمان و ازکار افتادگی به حدی به آنها فشار آوردکه بعد از 4 سال از رجب شکایت کردند. به این ترتیب رجب در دادگاه حاضر شد و قاضی پرونده او را طبق ماده 15 آیین نامه حفاظتی کارگاههای ساختمانی که بر اساس آن باید تمامی پرتگاهها و دهانههای باز در قسمتهای مختلف کارگاه ساختمانی و محوطه آن که احتمال خطر سقوط افراد وجود دارد ایمن سازی شوند و همچنین عدم فراهم کردن وسایل حفاظتی ، لباسکار و کلاه ایمنی به پرداخت 63 میلیون تومان دیه محکوم کرد.
مجید احسانی معاون اجرایی ستاد دیه کشور میگوید: با تلاش خانوادهی مددجو، آنها موفق شدند با گفتوگو با خانواده هادی مبلغ بدهی را به 38 میلیون تومان کاهش دهند اما از آنجایی که رجب توانایی پرداخت مابقی بدهی را نیز نداشت از خردادماه امسال راهی زندان شد. این در حالی است که سه دختر دم بخت او چشم انتظار آزادی پدرشان هستند و آنها برای آزادی وی به کمک خیرین نیازمندند.
بازی کودکانه
یک مثل قدیمی است که میگوید هرچه سنگ است پیش پای لنگ است. این مثل مصداق حال و روز محمود کارگر پنجاه وپنج سالهای است که که یک عمر با سختی و مشقت شکم خانوادهی هفت نفرهاشان را سیر کرد اما بازیگوشی پسر ده سالهاش باعث شد او به زندان بیفتد و خانوادهاش بیسرپرست شوند.
ماجرا یک سال پیش و از آنجایی آغاز شد که محمود از آشنایی دور یک تفنگ بادی هدیه گرفت، غافل از اینکه همین تفنگ او را به دردسر بزرگی خواهد انداخت.
تفنگ درخانه بود و محمود که فکرش را نمیکرد قرار است چه اتفاقی رخ دهد آن را در جایی قرار داده بود که همه اعضای خانه به آن دسترسی داشتند. شلیک با تفنگ ساچمهای برای یوسف، فرزندآخر محمود اوج هیجان بود، به همین خاطر او به همراه یکی از دوستانش پولهایشان را روی هم گذاشتند و مقداری گلولهای ساچمهای خریدند. آنها سپس تفنگ بادی را برداشتند و برای بازی از خانه خارج شدند. دو پسرخردسال بازی خطرناکی را در پیش گرفتند. قرار شد یک نفر از آنها توپی را در دست بگیرد و نفر دیگر به طرفش شلیک کند. وقتی یوسف اسلحه را در دست گرفت و به طرف توپی که در دست دوستش بود شلیک کرد ساچمهی تفنگ بادی به چشم پسر خردسال برخورد کرد و باعث شد او بینایی یک چشمش را برای همیشه از دست بدهد.
کودک به بیمارستان منتقل شد اما متاسفانه تلاشهای پزشکان بی نتیجه بود و چشم چپ او تخلیه شد. پس از این حادثه از آنجایی که یوسف خردسال بود پدر یوسف با حکم قضایی به پرداخت دیهی 154 میلیون تومانی محکوم شد. اما تهیه این مقدار پول برای او کار آسانی نبود و به همین خاطر راهی زندان شد.
احسانی درخصوص این پرونده میگوید:خوشبختانه با تلاش کمیته صلح و سازش ستاددیه و موافقت خانواده شاکی 70 میلیون تومان از مبلغ دیه کاهش یافته اما این فرد آبرومند به دلیل ناتوانی در پرداخت بقیهی دیه، از اسفند ماه سال گذشته همچنان در حبس به سر میبرد و نیازمند کمک خیرین است.
کمپاین دردسرساز
حادثه سن و سال نمیشناسد و همیشه درکمین آدمها نشسته است. در میان پروندههایی که این روزها روی میز ستاد دیهی کشور قرار گرفته پروندهی حاج صادق که همهی مردم شهرشان او را فردی باانصاف و باتقوا میدانند یکی از آن مواردی است که حادثهای پیشبینی نشده پای این آدم خیر را به زندان بازکرد.
چند سال پیش بود که حاج صادق تصمیم گرفت با تراکتور اجارهای یکی از اقوامش روی زمینهای کشاورزی روستاهای اطراف محل سکونت خود کار کند و خرج خانوادهی هفت نفرهاش را دربیاورد. درمدت کوتاهی ماجرای کار کردن حاج صادق روی زمینهای مردم دهان به دهان بین اهالی روستاهای اطراف پیچید و هر روز یک پیشنهاد جدید به او میشد تا اینکه درجریان یکی از همین درخواستها اتفاقی هولناک رخ داد.
یکی از روزهای پاییزی سال گذشته بود که حاج صادق بعد از خواندن نماز صبح راهی زمینی در 15 کیلومتری محل سکونتش شد. همه چیز مثل روزهای قبل پیش رفت، غروب که شد او برای گریسکاری کمباینی که به تراکتور وصل کرده بود از جوان بیست ونه سالهای که سابقهای در تعمیر تجهیزات کشاورزی داشت کمک خواست. جوان گریسکار زیر کمباین رفت و مشغول کار شد اما ناگهان میل تعادل یا همان بند کمباین جدا شد و روی کمر مرد جوان سقوط کرد و او نقش زمین شد.
حاج صادق با دیدن این صحنه دست وپایش را گم کرد و و برای اینکه مردجوان را نجات دهد با عجله پشت تراکتور نشست و آن را حرکت داد اما این کار او نه تنها کمکی به او نکرد که متاسفانه باعث وارد شدن آسیب بیشتر به مرد جوان و قطع شدن نخاعش شد.
با شکایت جوان گریسکار حاج صادق راهی دادگاه شد و به اتهام عدم رعایت نظامات دولتی منجر به ایراد صدمه بدنی غیرعمدی و به پرداخت 900 میلیون تومان دیه محکوم شد. ازآنجایی که توانایی پرداخت این مبلغ را نداشت حالا چند ماهی میشود که روزگارش را در پشت میلههای سرد یکی از زندانهای استان چهارمحال و بختیاری به امید آزادی سپری میکند.
مجید احسانی می گوید:به همت کمیته صلح و سازش ستاد دیه این رقم با گذشت رضایتمندانه شاکی پرونده و همچنین تامین بخشی از بدهی از سوی خانواده مددجو به 800 میلیون تومان کاهش یافته که حالا برای تأمین این مبلغ چشم ا نتظار کمک خیرین هستیم.
برق گرفتگی عامل زندانی شدن خانم مدیر
گاهی اوقات در زندگی همهی آدمها اتفاقاتی رخ میدهد که داستان آن بیشتر شبیه سناریوی یک فیلم است تا واقعیت. یکی از این ماجراهای عجیب و غریب برای مدیر یک آموزشگاه رخ داد و او را به دردسرانداخت. وقتی ناهید پس از 30 سال کار مداوم بازنشسته شد آن هم با حقوقی یک ونیم میلیون تومان درماه، به جای اینکه بعد از سالها کارکردن به استراحت بپردازد به فکر افتاد تا با دست وپا کردن کار جدیدی از پس خرج تحصیل سه دخترش و قسطهای خرید خانهاش بربیاید.
فکرهایش را کرد و درنهایت تصمیم گرفت با پولی که از سنوات بازنشستگی به دست آورده بود یک آموزشگاه کامپیوتر راه بیاندازد. ابتدای کار همه چیز روبه راه بود تا اینکه دریکی از روزهای مهرماه امسال وقتی باران پاییزی شروع به باریدن کرد، در مدت کوتاهی پیاده رو مقابل آموزشگاه پراز آب شد. آن روز مردی با پای برهنه از مقابل آموزشگاه درحال عبور بود که ناگهان پایش لیز خورد و برای اینکه به زمین نخورد دستش را به پایه فلزی تبلیغاتی آموزشگاه گرفت غافل از اینکه سیم برقی که در داخل پایه فلزی قرار دارد اتصالی کرده و باعث برق گرفتگیاش شد. ازصدای فریادهای مردمیانسال عابران پیاده خودشان را به او رساندند و بلافاصله ماجرا به اورژانس گزارش شد اما وقتی تکنیسنهای اورژانس درمحل حاضر شدند در همان اقدامات اولیهی پزشکی مشخص شد مردپابرهنه بر اثر برقگرفتگی جانش را از دست داده است.
با مرگ مرد میانسال و شکایت خانوادهاش ناهید به عنوان مدیر آموزشگاه در دادگاه حاضر شد و قاضی به دلیل رعایت نکردن اصول ایمنی کار ، او را به پرداخت 50 درصد دیه کامل مرد مسلمان محکوم کرد. ناهید بعد از صدور حکم به دلیل ناتوانی در پرداخت دیه، از دادگاه تقاضای تقسیط دیه کرد و با موافقت این درخواست قرار شد او مبلغی به عنوان پیش پرداخت و مابقی دیه را به صورت قسطی پرداخت کند اما او که تمام سرمایه و داروندارش را صرف راهاندازی این آموزشگاه کرده بود، نتوانست پیش پرداخت را بپردازد و حالا هم در زندان است.
حالا پرونده این مادر رنجور که هم از بیماری رنج میبرد و هم از شرایط زندان، در ستاد دیه مطرح شده تا شاید با کمک خیّرین و نیکوکاران بتوان او را از زندان رها کرد.
آتشی که به زندگی مرد افتاد
بیاحتیاطی در کار میتواند به قیمت نابود شدن چند زندگی تمام شود. سلمان چهل وپنج ساله هم یکی دیگر از مددجویانی است که این روزها چشم انتظار آزدای است. او هم قربانی یک بی احتیاطی در هنگام کار شد.
ماجرای سلماس برمیگردد به شبی که مهمان خانهی یکی از بستگانش بود. در این مهمانی بود که وقتی چشم مرد جوان به ترکهای سقف خانه میزبان افتاد، ازآنجایی که کارش قیرگونی و عایقبندی سقف بود، پیشنهاد داد ترکهای سقف خانه را درست کند.
با موافقت صاحبخانه کار سلمان شروع شد و مدتی بعد کارش را مثل همیشه بدون نقص انجام داد اما وقتی قصد داشت گاز مایع موجود در کپسول گازی که همراهش بود را خالی کند حادثهی دلخراش رخ داد. گاز مایع تمام فضای داخل حیاط خانه را پرکرد و یک جرقهی کوچک آتش سوزی مهیبی را به راه انداخت. در جریان همین آتش سوزی فرزندان سلمان و تنها فرزند صاحبخانه که در آن هنگام در حیاط خانه مشغول بازی بودند، دچار سوختگی شدیدی شدند. ماجرای سوختگی این کودکان برای هر دو خانواده دردناک بود و هر چند صاحبخانه به خاطر قوم وخویش بودن با سلمان از او شکایت نکرد اما بعد از مدتی وقتی با هزینهی سنگین درمان روبه رو شدند و در تامین این هزینهها کمآوردند با مراجعه به مراجع قضایی شکایت کردند و به این ترتیب بود که پای سلمان به دادگاه باز شد. به دنبال این شکایت این مرد به دلیل رعایت نکردن نکات ایمنی به پرداخت 225 میلیون تومان دیه محکوم شد. اما پرداخت این همه پول با توجه به شرایط مالی سلمان غیرممکن بود و به همین خاطر از ابتدای اردیبهشت ماه به زندان سپیدار استان خوزستان منتقل شد. حالا سه فرزند سلمان چشم انتظارند تا شاید خیرین برای آزادی پدر آنها دست به کار شوند.
مجید احسانی، معاون اجرایی ستاددیه کشور میگوید:با تلاش خانوادهی مددجو تا به امروز۴۰ میلیون برای خانواده شاکی هزینه پزشکی و درمانی پرداخت کردهاند اما هزینههای جراحیهای زیبایی به حدی زیاد است که به هیچ عنوان مصدومان این حادثه حاضر به گذشت نیستند وخانوادهی مددجو نیز توانایی پرداخت آن را ندارند به همین خاطر ستاد دیه از خیرین درخواست میکند تا برای آزادی این مددجو وارد پروندهی او شوند.
احسانی، میگوید معاون اجرایی ستاددیه میگوید: با توجه به اینکه ستاد دیه برای هر زندانی سقفی از تسهیلات را نظر گرفته است ، نیکوکارانی که تمایل دارند به طور خاص در زمینهی آزادی زندانیان جرایم غیرعمد به ستاد دیه کمک کنند،میتوانند کمکهای نقدی خود را با نام «ستاد دیه کشور» به شماره حسابهای 74/74 بانک ملت شعبه مستقل مرکزی، 7777 بانک تجارت شعبه مرکزی، 8888 بانک صادرات شعبه مرکزی، 55555 بانک ملی واریز کرده و اصل فیش پرداختی را به روابط عمومی ستاد دیه به شماره 88916011 ارسال کنند.
انتهای پیام /