English
به ستاد دیه خوش آمدید. / ثبت نام کنید / ورود

اخبار

گزارش/ خواب «آزادی» را هم نمی‌دیدم

به همت خیرین استان سیستان و بلوچستان در روزهای سرد سال پدری که به دلیل یک تصادف رانندگی روانه زندان شده بود آزاد و به کانون گرم خانواده بازگشت.

 

به گزارش روابط عمومی ستاددیه کشور ،«محمد» یکی از افرادی است که 2 سال قبل در یک حادثه تصادف، این تغییر سرنوشت را تجربه کرد و اکنون پس از آزادی از زندان حادثه تلخی که برایش رقم خورد را روایت کرد و گفت: من هم مانند همه انسان های دیگر در اوج سال های جوانی در سن 25 سالگی با دنیایی از آرزو و اهداف برای آینده در پی گذران زندگی بودم که روزی بی خبر از آن چه قرار است برایم اتفاق بیفتد برای مراسم عروسی یکی از اقوام عازم سیستان شدم.

مسیر زاهدان تا زابل را بارها و بارها رفته بودم و به اصطلاح مانند کف دستم آن را می‌شناختم و مسافت 210 کیلومتری را همیشه یک ساعته طی می کردم. این بار هم طبق روال گذشته ساعت 5 عصر از زاهدان حرکت کردم. بیشتر مسیر را طی کرده بودم که در میانه راه یک وانت تویوتا سد راهم شد. من نیز که حوصله حرکت کردن پشت سر یک خودروی دیگر را نداشتم با بوق زدن و چراغ دادن مداوم با سرعت 180 کیلومتر از این خودرو سبقت گرفتم. همین سبقت جرقه‌ای برای لجبازی بین من و راننده آن خودرو شد.

این لجبازی تا جایی پیش رفت که سرعت خودروی من به 220 کیلومتر رسید و خودروی تویوتا نیز با همین سرعت حرکت می‌کرد. این سبقت‌ها ادامه پیدا کرد تا این که در نهایت به حادثه‌ای بسیار خطرناک تبدیل شد.

 در آخرین سبقتی که از خودرو تویوتا گرفتم ناگهان یک دستگاه تریلی روبه روی من ظاهر شد در این لحظه با آن سرعت زیاد هم من و هم راننده تویوتا دیگر متوجه شده بودیم که جایی برای رقابت و لجبازی باقی نمانده است به همین دلیل راننده تویوتا پا بر روی ترمز گذاشت تا من بتوانم از مقابل تریلی به سمت راست جاده بروم ، این اتفاق افتاد اما از آن جایی که سرعت من خیلی زیاد بود نتوانستم خودرو را کنترل کنم و با همان سرعت بالا به خودروی پرایدی که در جلوی من در حال حرکت بود برخورد کردم.

خودرو پراید نیز بر اثر این حادثه از جاده منحرف شد. نتیجه لجبازی و غرور بیهوده من و راننده تویوتا، مرگ 2 نفر و مصدومیت شدید یکی دیگر از سرنشینان خودروی پراید بود. همین اتفاق باعث شد تا مسیر زندگی ام با آن همه آرزو و خیال به سمت زندان تغییر کند. من ماندم و 340 میلیون تومان دیه در سن 25 سالگی بدون هیچ گونه حامی و سرنوشتی نامعلوم برای همسر و دختر 2 ساله ام.

تنها سرمایه زندگی‌ام همان خودرویی بود که در آن حادثه به طور کلی از بین رفت. هیچ امیدی برای پرداخت این میزان دیه نداشتم و خودم را برای ماندن ابدی در زندان آماده می کردم. من و دغدغه هایم در زندان از یک سو، همسرم و التماس هایش برای بخشش در بیرون از زندان از طرف دیگر سرنوشت سختی بود که نزدیک به 2 سال برایمان رقم خورد. تنهایی و بی پناه بودن همسر و دختر کوچکم بدون من و سختی هایی که برای گذران زندگی متحمل می شدند بزرگترین دغدغه من در زندان بود.

کاری هم از دستم برنمی آمد جز این که برایشان دعا کنم. منبع درآمدی برای خانواده من وجود نداشت و همسرم حتی قادر به پرداخت اجاره خانه هم نبود علاوه بر 340 میلیون تومان بدهی حاصل از این تصادف 2 سال بدهی اجاره خانه هم به آن اضافه شده بود و دلم تنها به لطف صاحبخانه خوش بود که با اطلاع از مشکل من به خانواده ام سخت نمی گرفت.

سختی های من در تنهایی سپری می شد و سختی های همسرم با دست و پنجه نرم کردن با مشکلات زندگی. این روزهای سخت سپری شد تا این که بعد از گذشت 2 سال خبر دادند که کل مبلغ دیه از طریق کمک های خیرین و ستاد دیه استان جمع آوری شده است و با پرداخت آن به شاکی من آزاد خواهم شد.

حتی در خواب هم نمی‌توانستم روزی را ببینم که از زندان آزاد می‌شوم و مبلغ دیه نیز پرداخت می‌شود؛ اما شد. من آزادی امروزم را مدیون کمک‌های مردمی هستم که در آسایش و رفاه انسان‌های نیازمندی چون من را که بر اثر یک حادثه در بند زندان و زیر بار بدهی هستند، فراموش نمی‌کنند. افراد دیگری که مانند من درگیر چنین ماجراهایی هستند بسیارند و حتی مبلغی ناچیز که برای خیلی‌ها اهمیت چندانی ندارد، می‌تواند گره از کار آنان باز کند.

انتهای پیام /

۶ دی ۱۳۹۵ ۱۲:۱۶
تعداد کلیک: ۲,۳۷۸

نظرات بینندگان

میانگین امتیاز کاربران: 0.0  (0 رای)

امتیاز:
نام فرستنده: *
پست الکترونیک:
نظر: *
 
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500  


کلیه حقوق این وب سایت متعلق به ستاد دیه می باشد.