جعفر
پاکــزاد – مجله
سرنخ همشهری ؛ ستاد دیه کشور این
روزها در حال رسیدگی به بسیاری از پروندههای زندانیان جرایم غیرعمد است که فقط به
خاطر یک بدشناسی و یک حادثه عجیب گرفتار حبس و زندان شدهاند. زندانیانی که هرکدام
داستان زندگیاشان بسیار پرفراز و نشیب است .در این گزارش عباس کشانی مسئول امور استانهای
ستاد دیه کشور به پروندهی برخی از زندانیان جرایم غیرعمد اشاره میکند که نیازمند
کمک خیرین هستند.
اره برقی
دردسرساز
باز هم عدم رعایت
ایمنی در هنگام کار حادثهساز شد و این بار گریبان مرد جوانی به نام حجت را گرفت. او
این روزها در زندان به سر میبرد اما ماجرایی که برایش اتفاق است، از ماجراهایی است
که ممکن است در کمین افراد زیادی باشد. حجت محکوم به پرداخت دیه یکی ازکارگرانش شده
و به خاطر عدم توانایی در پرداخت دیه پشت میلههای سرد زندان روز را شب میکند. شاید
اگر او به کارگرانش تاکید میکرد ایمنی را رعایت کنند شاید هیچ وقت به این دردسر نمیافتاد.
آن اتفاق شوم تابستان
امسال رخ داد و حجت را راهی زندان کرد. او مدیر یک شرکت چوب بری در یکی از شهرهای شمالی
کشور بود. صبح روز حادثه فریدون، سرکارگر حجت، با چند کارگر دیگر راهی جنگل شدند و
کارشان را آغاز کردند. صدای ارهی برقی در جنگل پیچیده بود و کارگران سخت مشغول کار
و قطع درختان پیر بودند. هنوز چند ساعتی از آغاز به کارشان نگذشته بود که وقتی یکی
از کارگران درحال برش تنهی درختی بود ناگهان ارهی برقی از تنهی درخت جدا شد و با
پاهای علی، کارگر جوانی که در آن طرف تنهی درخت ایستاده بود برخورد کرد.
هر دوپای علی به
شدت آسیب دید و کارگران دیگر که شاهد ماجرا بودند او را به بیمارستان رساندند اماکار
از کار گذشته بود و کارگر جوان به دلیل شدت خونریزی جانش را از دست داد. با مرگ علی
و شکایت خانوادهی او حجت به عنوان مدیر و فریدون به عنوان سرکارگر به دادگاه فراخوانده
شدند و پس از برگزاری چندین جلسه دادگاه هر دونفر آنها به عدم رعایت مقررات کار که منجر به قتل غیرعمد شده بود محکوم به پرداخت
126 میلیون تومان دیه شدند. حالا هر دومرد جوان پشت میلههای زندان روزگار را سپری
میکنند شاید دستی برای یاری آنها دراز شود تا دوباره به آغوش خانواده بازگردند.
کنجکاوی
دردرسرساز
گاهی اوقات کنجکاو
بودن زیاد کار دست آدمها میدهد. مثل سرباز جوانی که کنجکاوی او در اسلحه خانهی کلانتری
باعث مرگ سرباز دیگری شد.
ماجرا برای این سرباز
بدشانس زمانی رخ داد که او پس از اتمام پست
نگهبانی و تحویل پست به سرباز بعدی برای تحویل اسلحهای که در اختیارش بود به اسلحهخانه
رفت. سرباز جوان اسلحهاش را در قفسهی مخصوص قرار داد، در همان لحظه چشمش به کلت رییس
کلانتری افتاد که در قفسهای دیگری جا خوش کرده بود. تصمیم گرفت فقط برای چند لحظه
اسلحه را در دست بگیرد و نگاهی به آن بیاندازد. سرباز جوان اسلحه را برداشت و آن را
ورانداز کرد اما ناگهان دستش روی ماشه رفت و گلولهای از اسلحه شلیک شد.گلوله سرگردان
به گردن سرباز اسلحه خانه که چند متر آنطرفتر ایستاده بود برخورد و او را نقش زمین
کرد.
سرباز مجروح بلافاصله
به بیمارستان منتقل شد و پزشکان تمام تلاش خود را کردند تا او را از مرگ نجات دهند
اما با همهی این تلاشها سرباز جوان جانش را از دست داد. با مرگ او، سرباز بخت برگشته
پای میز محاکه قرار گرفت و پس از برگزاری چندین جلسهی دادگه وقتی مشخص شد در جریان
تیراندازی هیچ عمدی از طرف او درکار نبوده است قاضی سرباز جوان را به به 3 سال حبس
و پرداخت دیه کامل یک مرد محکوم کرد .
عباس کشانی رئیس
امور استانهای ستاد دیه کشور دربارهی این پرونده میگوید: مددجوی مورد نظر از 27
مرداد ماه امسال در زندان سیرجان است.خوشبختانه در طی صحبتهایی که با اولیای دم داشتیم
موفق شدیم 190 میلیون تومان بدهی را به میزان
90 میلیون تومان کاهش دهیم اما خانواده سرباز جوان که اوضاع مالی مناسبی ندارند فقط
توانستهاند از این مبلغ 12 میلیون تومان را جمع کنند وهمچنان این مددجوی جوان برای
78 میلیون تومان باقی مانده در زندان است و چشم انتظار کمک خیرین .
سوختن
با آب داغ، زندانی شدن پرستار
اگر مراقبت نباشیم
حتی کوچکترین حادثه هم میتواند برای آدم دردساز شود. در میان پروندههایی که روی میز
کارمندان ستاد دیه قرار می گیرد گاهی اوقات پروندههایی وجود دارد که وقتی در جریان
جزئیات آن قرار میگیرد، حتما تعجیب میکنید. پروندهی مرد جوانی که در اتفاقی غیرمنتظره
مقصر شناخته شد و حالا در زندان به سر میبرد جزو همین پروندههای عجیب است.
ماجرایی که برای
این مرد جوان رخ داد، چند سال پیش رقم خورد. در آن سالها او کارش را به عنوان پرستار
در یکی از مراکز نگهداری معلولان شهر تهران آغاز کرده بود. صبح یکی از روزهای زمستان
سال 90 مرد جوان که اسمش محمود است و در آن زمان پرستار مرکز نگهداری معلولان بود ماموریت
یافت که عده ای معلولان برای استحمام به حمام ببرد. او 10 نفر از معلولان را آماده کرد اما از آنجایی
که هوای داخل حمام سرد بود محمود قبل از اینکه
معلولان را به داخل حمام ببرد، دوشهای آب گرم را باز کردتا با بخار آب، فضای حمام
برای استحمام معلولان آماده شود.
همه چیز برای حمام
کردن معلولان آماده بود و آنها یکی پس از دیگری زیر دوش رفتند. اما در همان لحظه به
دلیل مشکلی که در شوفاژخانهی مرکز به وجود آمد آب بیش از حد داغ شد. محمود که مشغول
رسیدگی به معلولان دیگر بود متوجه ماجرا نشد. داغی آب هرلحظه بیشتر میشد و این درحالی
بود که یکی از معولان ذهنی، زیر آب داغ گرفتار شده و توانایی نجات خودش را نداشت. چند
دقیقهی بعد محمود متوجه ماجرا شد اما دیگر کار از کار گذشته بود و آب داغ بدن فرد
معلول را به شدت سوزانده بود. مصدوم به به بیمارستان منتقل شد اما با اینکه پزشکان
تمام تلاش خود را کردند تا وضعیت او بهبود یابد هیچ نتیجهای نداشت و او به دلیل شدت
بالای سوختگی جانش را از دست داد.
کشانی دربارهی این
پرونده میگوید:به دنبال وقوع این حادثه، پروندهای به اتهام قتل شبه عمد تشکیل و
دادگاه مدیر مرکز را به پرداخت 70 درصد دیه و محمود پرستار این مرکز را به پرداخت
30 درصد دیه کامل مرد مسلمان محکوم کرد.مدیر مرکز، دیه صادر شده را پرداخت کرد اما
پرستار داستان ما به خاطر ناتوانی در پرداخت دیه، 25 مرداد امسال راهی زندان شد و چشم
انتظار کمک خیرین است.
وقتی شکار
دردسر ساز میشود
هر کدام از زندانیان
جرائم غیرعمد داستانی برای خودشان دارند، در این میان برخی از این زندانیها به خاطر
یک لحظه غفلت و ورود به کاری که در آن تبحر ندارند به دردسر میافتند و مجبور میشوند
روزگار سختی را پشت میلههای زندان سپری کنند. منصور یکی از همین زندانیان جرائم غیرعمد
است که یک تصمیم اشتباه برای گذارندن اوقات فراغت او را از خانوادهاش دور کرد و پشت
میلههای زندان انداخت. داستان زندانی شدن منصور از آنجایی شروع شد که در یک شب تعطیل
وقتی او و فامیلهایش دور هم جمع شدند تا برای روز تعطیلی که در پیش داشتند برنامه
ریزی کنند او پیشنهاد داد فردا صبح به بیرون از شهر بروند و با اسلحهی شکاری که تازه
خریداری کرده است شکار کنند.
پیشنهاد منصور برای
مردهای فامیل جالب بود و صبح زود راهی منطقهای شدند.منطقهای که منصور مدعی شده بود
آنجا را از قبل شناسایی کرده است .همه چیز باب طبق برنامه پیش رفت اما هنوز به میانهی
راه نرسیده بودندکه ناگهان علی پسرعموی منصور پایش سر خورد و از شیب تند کوه به سمت
پایین پرتاب شد وپس از غلت خوردنهای بسیار سرانجام به تخته سنگ بزرگی برخورد کردو
متوقف شد.وقتی منصور و بقیهی افراد خود را به او رساندند متوجه شدند که از ناحیهی
کمر به شدت آسیب دیده است و حتی یک قدم هم نمیتواند بردارد.
منصور پسرعمویش را
به دوش کشید تا او را به پایین کوه منتقل کند و درست در همین لحظه آن اتفاق شوم رخ
داد و گلولهای از اسلحهی شکاری منصور که روی دوشش بود شلیک شد و به پای علی اصابت
کرد.مرد جوان دچار خونریزی شدیدی شد حتی منصور با پیراهنش پای علی را بست اما باز خون
او بند نیامد وقبل از اینکه به بیمارستان برسد جانش را از دست داد.
خانوادهی علی از
منصور شکایت کردند و مرد جوان در دادگاه به اتهام قتل غیرعمد به پرداخت 253 میلیون
تومان محکوم شد.
عباس کشانی دراینباره
میگوید: خانوادهی مددجو مقداری از این مبلغ را فراهم کردهاند اما هنوز بخش عمده
این بدهی سنگین که مبلغی بالغ بر 240 میلیون تومان است هنوز پرداخت نشده و منصور در
انتظار کمک خیرین روزگار را پشت میلههای سرد زندان سپری میکند.
حادثه
در کمین است مراقب باشید
زندانی شدن و دور
بودن از خانواده سخت است و ماجرا زمانی سختتر و غیرقابل تحمل میشود که در کشوری غریب
سر از زندان دربیاوری و کیلومترها از کشور و خانوادهات دور باشی. حسین رانندهی ایرانی
یکی از زندانیانی است که درجریان یک سانحهی رانندگی در کشور ارمنستان باعث مجروح شدن
9 نفر و مرگ یک نفر از شهروندان این کشور شد و حالا در زندان این کشور در انتظار آزادی
است.
مردادماه سال گذشته
بود که حسین درگیر این ماجرا شد.او رانندهی کامیون حمل سوخت بود وهرازگاهی برای انتقال
سوخت از ایران به ارمنستان سفر میکرد.این بار هم مانند دفعات قبل حسین پشت فرمان نشست
و پس از طی کردن کیلومترها وارد خاک ارمنستان شد و به ایروان رفت اما وقتی وارد شهر
شد ناگهان ترمز خودرو کار نکرد و تعادل خودور را از دست داد.حسین هرکاری کرد نتوانست
خودرو را متوقف کند و پس از اینکه با هشت خودروی مرسدس بنز، فورد، تویوتا، داف و نیسان
تینا که در کنار خیابان پارک شده بودند برخورد کرد 10 نفر از شهروندان ارمنستانی را هم زیر گرفت و
سپس متوقف شد.
درجریان این حادثهی
هولناک هر 10 نفر مجروح این حادثه راهی بیمارستان شدند و از بد روزگار یک نفر از این
افراد که پیرمرد 70 سالهای بود به دلیل شدت جراحات وارده جانش را از دست داد.حسین
دادگاهی شد وقاضی دادگاه او را به به پرداخت خسارت چند میلیارد ریالی محکوم کرد.
عباس کشانی میگوید:حسین
راهی زندان شد و برای اینکه از مخمصهی که در آن گرفتار شده بود رهای یابد خودرواش
را فروخت و مبلغی از بدهیاش را داد.از طرفی سفارت ایران نیز وارد ماجرا شد وبرای این
زندانی تخفیف قابل ملاحظهایگرفت اما با این حال این مددجو باید 120 میلیون تومان
برای آزادی پرداخت کند اما فراهم کردن این مبلغ از توان خانوادهی او خارج است .این
درحالی است که متاسفانه مددجوی مورد نظر دچار بیماری قلبی است و تنها سرپرست و نان
آور خانوادهاش است.
مدیر امور شهرستانهای ستاد دیه درپایان اضافه کرد: خیرینی که قصد کمک به این زندانیان جرایم
غیرعمد را دارند میتوانند کمک های خود را به شماره حساب های ستاد دیه ۷۴.۷۴ بانک ملت شعبه مستقل مرکزی، ۷۷۷۷ بانک تجارت شعبه مرکزی، ۸۸۸۸ بانک صادرات
شعبه مرکزی، ۵۵۵۵۵ بانک ملی و یا از
طریق سامانه پرداخت تلفن همراه #۷۷۷۷*۷۸۰* واریز کنند.
انتهای پیام /