به گزارش خبرنگار
مهــــر، هر یک از پروندههای ستاد دیه برای
خودشان راوی قصههای مختلف از زندگی آدمهایی است که در پستی و بلندیهای زندگی، دلخوش
به روزنههای امیدی هستند که میتواند مسیر
سرنوشت شان را تغییر دهد.
داستان یک کارگر
افغانی با جوان ایرانی سرپرست خانوار و روزگار تلخ مشترکشان یکی از همین هزاران پروندهای
است که اگرچه در ظاهر و به روی کاغذ داستان یک محکوم و یک متهم است اما در واقع پای
یک خانواده پرجمعیت و گرفتاریهایی است که برایشان پیش آمده است.
کاظم، کارگر افغانی
است که بنا به اقتضای روزگار مجبور به کوچ از دیار خود میشود و پس از کارگری در مکانهای
مختلف بر حسب یک اتفاق حالا روزها را در زندان به سرمیبرد. در نگاه اول علت زندانی
شدن شاید ساده باشد اما همین اتفاق زندگی افرادی را در سخت گذشتن روزگار، مشترک میکند.
۲۶ اردیبهشت ماه
۹۳ بود که این جوان افغانی سوار بر دوچرخه در حرکت بود که بنا به یک اتفاق، با «م-
ع» برخورد کرده و هر دو مصدوم میشوند. پس از حادثه، این کارگر افغانی با شکستگی پا
و مصدوم (شاکی پرونده) با کمترین علائم حیاتی به بیمارستان منتقل میشوند اما شاکی وارد کما شده و خوشبختانه پس از گذشت یک ماه
از کما خارج میشود ولی تا مدت زیادی به دلیل وضعیت جسمی در بیمارستان بستری میشود.
پزشکی قانونی به
دلیل دوره طولانی نقاهت مصدوم در نهایت پس از گذشت یک سال و نیم آخرین نظریه پزشکی
خود را بابت شرح صدمات وارده به دادگاه اعلام میکند و پس از صدور حکم و ابلاغ محکومیت
در مورخ اواخر خرداد ماه سال جاری وضعیت قضایی این تبعه افغان از متهم به محکوم تغییر
پیدا میکند و مبلغ ۱۱۲ میلیون تومان به عنوان دیه اعلام میشود.
پس از صدور بازداشت
متهم قاضی قرار وثیقه صادر میکند اما از آنجایی که مددجو در ایران هیچ کسی را ندارد
و خانواده او ساکن یکی از روستاهای فقیرنشین افغانستان هستند و هیچ دوست ایرانی نیز
برای ارائه وثیقه نداشته است از همان تاریخ دستگیری وارد زندان قزل حصار میشود و در
این مدت فاقد ملاقات کننده و یا استفاده از مرخصی بوده است.
سوی دیگر پرونده،
خانواده این جوان حادثه دیده است که طبق آخرین وضعیت اعلامی از سوی پزشکیقانونی به
دلیل ضربه وارده به مغز دچار فلج نسبی نیم کره چپ شده و در پی کاهش سطح هوشیاری آسیب
به بافت مغز و ضعف حرکتی و تغییر در رفتار و خلق، از کار افتاده شده است و این در صورتی
است که پیش از این نانآور خانواده بوده و کارگر شرکتی سازمان آب و فاضلاب بوده که
بدون دریافت هیچ گونه حق و حقوقی از کار بیکار شده است.
ترک تحصیل
به دلیل مشکلات مالی
قصه این خانواده
ایرانی هم پر ماجرا است، مادر مصدوم که حالا با بیماری سر و کار دارد، چشم انتظار خیرین
است تا بلکه نور امید به زندگی پر پیچ و خم آنها بتابد.
این مادر زمانی که
فرزندانش سه و یک ساله بوده از همسر خود که دچار بیماری اعصاب و روان بوده طلاق می
گیرد و مجبور به گذران زندگی برای فراهم کردن یک سرپناه می شود و با توجه به وضعیت
مالی ضعیف از همان موقع مجبور به کار کردن شده است اما پس از مدتی به دلیل بیماری سرطان
قادر به کار نبوده تا اینکه فرزند بزرگش (مصدوم این حادثه) با توجه به شرایط زندگی
درس را در همان دوران دبیرستان رها کرده و با کارگری سرپرست خانواده می شود.
نکته قابل تامل اینجاست
که این خانواده سه نفره در سال ۸۶ پس از فوت دایی خانواده، دو فرزند دو قلوی هشت ماهه
وی را که مادرشان آنها را رها کرده بوده به سرپرستی گرفته و قیم آنها میشوند. در واقع
این خانواده ۵ نفر محسوب میشوند که این مساله بار مضاعف مالی ایجاد کرده است.
بدهیهای
ناشی از هزینههای کمرشکن درمان
پس از تصادف برای تامین هزینههای بیمارستان و چند
عمل جراحی این خانواده به افراد زیادی بدهکار شدند. این خانواده از آشنایان و فامیلهای
خود مبالغ زیادی را برای درمان قرض میگیرند و حدود ۲۰ میلیون تومان از سایر بستگان
قرض کردهاند و در یکی از این بدهیها این خانواده رسیدی را دادهاند که در حال حاضر
به دلیل عدم بازپرداخت بدهی از سوی دادگاه احضار شدهاند. نهایتا با توجه به مشکلات
بسیار عدیده و شرایط سخت خانواده شاکی که میتوان گفت در بحران و فشار بدی به سر میبرند
البته مبلغ ۱۲ میلیون تومان علیرغم مشکلات بسیار حاضر به گذشت هستند و در صورت دریافت
مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان این خانواده می توانند بدهیهای ناشی از درمان فرزند و یا بهتر
بگوییم سرپرست خود را بدهند.
گفتنی است خیرین
می توانند کمک های خود را به شماره حساب های ستاد دیه ۷۴/۷۴ بانک
ملت شعبه مستقل مرکزی، ۷۷۷۷ بانک تجارت شعبه
مرکزی، ۸۸۸۸ بانک صادرات شعبه مرکزی و یا ۵۵۵۵۵ بانک ملی واریز کنند.
انتهای پیام /