English
به ستاد دیه خوش آمدید. / ثبت نام کنید / ورود

اخبار

سم‌پاشی نادرست مرگ ناخواسته دو کودک را به دنبال داشت

ستاد دیه کشور در ماه‌های گذشته با کمک خیرین زندانیان زیادی را آزاد کرد که فقط به خاطر یک اتفاق پیش‌بینی نشده راهی زندان شده بودند.

 

 

جعفر پاکـزاد  مجله سرنــخ (همشهری) : وقتی چرخ روزگار به کام آدم‌ها نچرخد، ممکن است یک اتفاق ساده آنها را به دردسر بیاندازند و حتی باعث شود که فردی سر از زندان در ‌آورند. درمیان پرونده‌های بی‌شماری که هر روز روی میز ستاد دیه کشور قرار می‌گیرد تا شاید با کمک خیرین، یک زندانی غیرعمد طعم آزادی را بچشد، مواردی وجود دارد در آنها که یک اتفاق ساده و پیش پا افتاده سرنوشت چند انسان را دستخوش تغییر داده و در نهایت باعث شده یکی جانش را از دست بدهد و دیگری راهی زندان شود. عباس کشانی، ﻣﺪﯾﺮﻫﻤﺎﻫﻨﮕﯽ ﺍﻣﻮﺭ ﺍﺳﺘﺎن‌هاﯼ ﺳﺘﺎﺩ دیه‌ی کشور از چند پرونده با ماجراهایی عجیب به سرنخ می‌گوید.


مراقب باشیــد

قبل از انجام هرکاری بهتر است به عواقب آن فکر کنید و همه جوانب آن را بسنجیدتا به دردسری که مرد بوشهری به آن گرفتار شد و او را سال‌ها به زندان انداخت دچار نشوید. پرونده مرد بوشهری به نام امیر یکی ازعجیب‌ترین پرونده‌هایی است که وقتی ستاد دیه کشور درجریان ماجرای او قرار گرفت دست به کار شد تا شرایط آزادی‌اش را فراهم کنند.

ماجرایی که پای امیر رابه زندان بازکرد برمی گردد به سال 91 . مرد میانسالی یکی از واحد‌های مجتمع مسکونی در شهر بوشهر را اجاره کرد، اما قبل از اسباب‌کشی متوجه شد خانه‌ی اجاره‌ای پر از حشره ساس است. تنها یک راه برای خلاصی از این حشرات موذی وجود داشت و آن هم درخواست کمک از یک مرکز خدماتی و بهداشتی که این سم‌پاشی را انجام دهد.

مرد میانسال به سراغ  امیر که صاحب شرکت خدماتی و بهداشتی بود رفت و از او خواست تا  خانه‌اش را سم‌پاشی‌کند. به این ترتیب بود که امیر به همراه یکی از کارگرانش راهی خانه مرد میانسال شد. آنها بعد از درزگیری و بستن راه‌های ورود و خروج هوا کار، سم ‌پاشی را انجام دادند و در انتها برای اینکه خیالشان راحت شود دیگر حشره‌ای باقی نمی‌مانده‌، چند قرص برنج نیز در نقاط خانه گذاشتند. آنها تصور می‌کردند ترکیب قرص برنج با هوا باعث می‌شود حشره‌هایی که جان سالم به در برده‌اند نیز از بین بروند و دیگر اثری از آنها نماند.

خانه مرد میانسال سم‌پاشی شد و امیر و همکارش آنجا را ترک کردند اما این پایان ماجرا نبود و سه روز بعد اتفاق هولناکی رخ داد که پای امیر را به زندان باز کرد.

«الو اورژانس، حال دخترم و پسرم خوب نیست، ما همه حالت تهوع داریم» این‌ها را یکی از ساکنان همان مجتمع مسکونی به اپراتور اورژانس گفت که چند روز قبل یکی از واحدهایش توسط امیر سم‌پاشی شده بود.

 وقتی تکنسین‌های اورژانس عازم مجتمع مسکونی شدند در همان اقدامات اولیه پزشکی متوجه شدند دو کودک خردسال و چند نفر از ساکنان مجتمع به دلیل مسمویت ناشی از استنشاق گاز سمی به این وضع دچار شده‌اند. دختر و پسرخردسال و مابقی اهالی ساختمان  به بیمارستان منتقل شدند و تحت درمان قرار گرفتند. از طرفی ماجرای مسمومیت ساکنان این مجتمع مشکوک به نظر می‌رسید و برای مشخص شدن علت اصلی ماجرا پای کارشناسان آتش‌نشانی بوشهر به ماجرا باز شد.

در تحقیقات آتش‌نشان‌ها مشخص شد چند روز پیش یکی از واحدهای این مجتمع مسکونی توسط یک شرکت بهداشتی و خدماتی سم‌پاشی شده است. آتش نشانان که به دنبال منشا مسمومیت ساکنان مجتمع بودند وارد این واحد مسکونی شده و متوجه شدند قرص‌های برنجی شدند که در نقاط مختلف واحد مورد نظر، قرار داشت. بررسی‌ها نشان می‌داد که قرار گرفتن قرص‌های برنج در هوای آزاد باعث تولید گازی سمی شده بود. متاسفانه به دلیل رعایت نشدن نکات ایمنی و پلمپ نشدن تمامی روزنه‌های ورود و خروج هوا، این گاز از طریق لوله فاضلاب و دیگر منافذی که وجود داشت وارد واحدهای دیگر مجتمع و باعث مسمومیت اهالی شده بود.

در حالی که منشاء مسمومیت ساکنان ساختمان معلوم شده بود، پزشکان در بیمارستان تمام تلاش خود را کردند تا افراد مسموم را درمان کنند اما با این حال  پسر سه‌ساله و دختر شش‌ساله‌ی همسایه به دلیل شدت مسمومیت جانشان را از دست دادند .با مرگ این دو کودک خردسال و مسمومیت تعدادی دیگری از اهالی ساختمان امیر به‌عنوان عامل اصلی این حادثه به دادسرا احضار شد و با شکایت اهالی ساختمان و پس از انجام تحقیقات قضایی، به دلیل سهل‌انگاری و عدم رعایت نکات ایمنی مقصر شناخته و راهی زندان شد .

4 سال از آن ماجرا گذشت و امیر که دادگاه او را به پرداخت 270 میلیون دیه محکوم کرده بود، به دلیل عدم توانایی در پرداخت این مبلغ روزگار را پشت میله‌های سرد زندان سپری می‌کرد تا اینکه پرونده‌اش به دست ستاد دیه کشور رسید .

عباس کشانی مسئول امور استان‌های ستاد دیه کشور دراین باره می‌گوید: آلومینیم فسفید یا همان قرص برنج برای جلوگیری از فساد غلات از جمله برنج استفاده می‌شود اما متاسفانه بعضی از افراد بدون اینکه از گازهای سمی این قرص اطلاع داشته باشند برای از بین بردن حشرات موذی ازآن استفاده می کنند.در این پرونده نیز مرد زندانی بدون اینکه از اثرات مرگبار این قرص‌ها با خبر باشد باعث بروز این فاجعه مرگبار شده بود. درحال حاضر  پرونده‌ی مدیر شرکت به دست ستاد دیه رسیده است و درحال  بررسی هستیم تا ابتدا رضایت شاکیان پرونده را جلب کنیم و سپس با کمک خیرین و پرداخت مقداری از دیه  شرایط آزادی زندانی فراهم شود .

کاپشـن دردسرساز

عصبانیت عامل بسیاری از اتفاقات و حوادث ناگوار است.  وقتی آدم‌ها عصبانی می‌شوند کنترلشان را از دست می‌دهند و در یک لحظه ممکن است دست به کاری بزنند زندگی چند نفر را به تباهی بکشند. در بسیاری از پرونده‌های  جنایی، عصبانیت دلیل اصلی شکل‌گیری این پرونده‌هاست. ماجرای پسرجوانی که به خاطر یک کاپشن باعث مرگ دوست صمیمی‌اش شد هم فقط به خاطر یک لحظه عصبانیت رخ داد. حالا پس از گذشت 10 سال از حادثه پسرجوان که در این مدت بهترین سال‌های عمرش را پشت میله‌های زندان سر کرده، منتظر است تا با کمک خیران، آزاد شود. اما ماجرایی تلخی که به قیمت جان یک دوست و زندانی شدن دوست دیگر تمام شد برمی‌گردد به سال 85 . رفاقت اکبر ومحمد زبانزد همه بود، همیشه باهم بودند و روزی نبود که همدیگر را نبینند تا اینکه ماجرای یک کاپشن پیش آمد.کاپشنی که اکبر به محمد فروخت و قرار شد پولش را مدتی بعد از او  بگیرد.

چند ماهی از فروش کاپشن گذشت اما از پول خبری نشد و هربار که اکبر سراغ پولش را از دوستش می‌گرفت محمد فرصت می‌خواست تا اینکه سرانجام آن اتفاق شوم رخ داد. آن روز  اکبر و محمد مثل روزهای قبل از دبیرستان به سمت خانه درحرکت بودند که  باز هم موضوع فروش کاپشن و پولش به میان آمد و این بار ماجرا جدی‌تر شد. دو دوست جوان بر سر این مسئله با هم مشاجره کردند و این مشاجره خیلی زود به دعوا و درگیری کشید. حتی میانجیگیری بقیه افراد نیز نتوانست آنها را از هم جدا کند و درنهایت اکبر با مشت ضربه‌ای محکم به شکم دوستش زد. ضربه اما به حدی شدید بود که محمد روی زمین افتاد.

محمد 15 ساله را به بیمارستان منتقل کردند اما او 2 ساعت بیشتر طاقت نیاورد و جانش از دست داد. با مرگ محمد اکبر به اتهام قتل دوستش بازداشت و در دادگاه محاکمه شد. او که از این ماجرا شوکه شده بود، می‌گفت که اصلا قصد آسیب رساندن به دوستش را نداشته و در یک لحظه و به‌خاطر عصبانیت با مشت به شکم دوستش زده است. با این حال در ابتدا دادگاه، این عمل او را قتل عمد تشخیص داد و حکم به قصاص او صادر کرد که با اعتراض اکبر این حکم در دیوانعالی کشور نقض شد و در نهایت و پس از کش و قوس‌های فراوان، او به دلیل قتل شبه عمد پرداخت دیه محکوم شد.

اکبر 15 سال بیشتر نداشت که سراز زندان درآورد و حالا پس از گذشت 10 سال از ماجرایی که برایش رخ داده همچنان چشم‌انتظار آزادی است اما فراهم کردن آن همه پول برای او و خانواده‌اش کار آسانی نیست .

عباس کشانی، مسئول امور استان‌های ستاد دیه کشور در این باره می‌گوید: وقتی پرونده‌ی پسرجوان در اختیار ستاد دیه قرار گرفت، تحقیقات را آغاز کردیم. در بررسی‌های اولیه مشخص شد که پدر اکبر دچار معلولیت جسمی است و چهار برادر و یک خواهرکوچک او زیر پوشش کمیته‌ی‌امداد قرار دارند و شرایط اقتصادی خوبی ندارند .

وی در ادامه می‌گوید: از سه سال پیش اکبر برای رسیدگی به امور خانواده‌اش نتوانسته بود از زندان مرخصی بگیرد و از طرفی با توجه به شرایط اقتصادی خانواده‌اش به طور حتم اکبر قدرت پرداخت دیه را نداشت و با توجه به این موضوع، تلاشمان را برای نجات او از این شرایط آغاز کردیم. حالا هم این مرد جوان که 10سال را در زندان گذرانده است، نیازمند کمک خیرین و نیکوکاران است و امیدواریم شرایط آزادی او فراهم شود.

اعتماد بی‌جا

اعتماد بی‌جا خیلی وقت‌ها ممکن است باعث دردسر شود. باور کنید گاهی اوقات گفتن یک نه به راحتی می‌تواند از بروز دردسری بزرگ برای شما جلوگیری کند. در میان پرونده‌های زیادی که روی میز ستاد دیه کشور قرار می‌گیرد زندانیانی وجود دارند که به دلیل اطمینان بی جا، گرفتار ماجرایی شده و در نهایت سر از زندان درآورده‌اند. یکی از این زندانیان مرد میانسالی به نام احمد است که درست یک روز مانده به تحویل سال ۹۲  حادثه‌ای ناگوار برایش رخ داد.

زندگی احمد پرفراز ونشیب است، ورشکسته شدنش در کار باعث شد اتوبوسش را بفروشد تا بدهکاری‌هایش را بدهد و از آن روز به عنوان راننده کمکی در پایانه‌های مسافربری تهران و گیلان مشغول کار شود.آخرین روز سال ۹۱  بود که او برای گذارندن تعطیلات نوروز از تهران عازم شهرشان شد اما همان موقع بود که یکی از همکارانش پیشنهاد داد اتوبوسی که از همدان به تهران آمده و راننده آن به دلیل کم خوابی قادر به ادامه مسیر به سمت گیلان نیست را همراهی کند.

احمد به عنوان کمک راننده پشت فرمان اتوبوس نشست و به سمت گیلان حرکت کردند اما این مرد میانسال نمی‌دانست همکارش ماجرای تمام شدن بیمه اتوبوس را از او مخفی نگه داشته است و همین موضوع باعث شد به دردسربزرگی بیافتد.

حادثه زمانی رخ داد که اتوبوس به نزدیک شهر لوشان رسید و ناگهان به دلیل فرسودگی لاستیک‌ها در سر پیچ دچار حادثه شد و و به دره سقوط  کرد. درجریان این حادثه چهار نفر از سرنشینان اتوبوس جان باختند و نه نفر دیگر روی تخت بیمارستان قرار گرفتند.

پس از این حادثه احمد که تازه متوجه شده بود اتوبوس بیمه نداشته با شکایت خانواده قربانیان و مصدمان حادثه روبه رو شد. او که قربانی اعتماد بیجا به همکارش شده بود در دادگاه به عنوان مقصر اصلی حادثه به پرداخت یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان محکوم شد.

عباس کشانی دراین باره می گوید: باتلاش ستاد دیه کشور خوشبخانه بخشی از این مبلغ را توانستیم از شاکیان پرونده رضایت بگیریم و همچنین بخش دیگری را نیز نهادهای حمایتی پرداخت کردند و میزان دیه‌ای که او باید پرداخت کند به  170 میلیون تومان رسیده است. از این مبلغ ستاد دیه‌ی کشور مبلغ 100 میلیون تومان را  فراهم کرده اما همچنان زندانی برای 70 میلیون تومان باقی مانده در انتظار دست یاری خیرین است.

خیرین و نیکوکاران می‌توانند برای کمک به زندانیان نیازمند و محکومان جرائم مالی غیرعمد، کمک‌های نقدی خود را به حساب 74/74 بانک ملت به نام ستاد دیه کشور پرداخت کنند و برای استخلاص این مددجوی خاص بعد از واریز وجوه به روابط عمومی ستاددیه کشور به شماره 88916012 تماس بگیرند.

انتهای پیام /

۲۶ مرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۰۵
تعداد کلیک: ۳,۷۹۰

نظرات بینندگان

میانگین امتیاز کاربران: 0.0  (1 رای)
  • علی
  • ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ ۱۰:۵۰
  • 0
  • 0
    0

یا رب. باز چی مشیت فرموده ای؟ بفرما. ما هیچ کس را نداریم. هیچ کس. بفرما.


امتیاز:
نام فرستنده: *
پست الکترونیک:
نظر: *
 
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500  


کلیه حقوق این وب سایت متعلق به ستاد دیه می باشد.